بسم الله الرحمن الرحیم
ترجمه روایت 155 از کتاب مناقب الإمام علی بن أبی طالب علیه السلام، ص136 / تالیف: عالم شهیر اهل سنت ابن المغازلی. معروف به کتاب «مناقب ابن المغازلی».
155- خبر داد بما ابو طاهر محمد فرزند على فرزند محمد بیع بغدادى که خبر داد بما ابو احمد عبید اللَّه فرزند محمد فرزند احمد فرزند ابو مسلم فرضى که نقل کرد بما ابو عباس احمد فرزند محمد فرزند سعید معروف «بابن عقدة» حافظ که نقل کرد بما جعفر فرزند محمد فرزند سعید احمسى که حدیث کرد بما نصر (فرزند مزاحم) که نقل نمود بما حکم فرزند مسکین که نقل کرد بما ابو جارود و ابن طارق از عامر فرزند واثله و ابو ساسان و ابو حمزة از ابو اسحاق سبیعى از عامر فرزند واثله که گفت: در روز شورى با على (ع) در خانه بودم شنیدم که على (ع) بآنان میفرمود: البته با شما احتجاجى بنمایم، و بشما دلیل و حجتى بیاورم که نه عربى و نه عجمى از شما نتواند آن را برگردانده و تغییر دهد و سپس فرمود:
اى گروه مردم همه شما را بخدا قسم مىدهم آیا در میان شما کسى پیدا مىشود که پیش از من خدا را بیگانگى بستاید؟
گفتند: پروردگارا تو آگاهى که نه.
فرمود: شما را بخدا قسم مىدهم آیا در میان شما غیر از من کسى هست برادرش مانند برادر من جعفر در بهشت با فرشتهها در پرواز باشد؟ گفتند: خدایا گواهى که نه. (1) فرمود: شما را بخدا قسم میدهم آیا در میان شما کسى غیر از من هست که عمویش مانند عمویم حمزه شیر خدا و رسولش و سرور شهیدان باشد؟ گفتند: پروردگارا گواهى که نه.
فرمود: شما را به خدا قسم مىدهم آیا در میان شما غیر از من کسى هست که همسرش مانند همسرم فاطمه دختر محمد (ص) بانوى زنان اهل بهشت باشد؟ گفتند: خدایا تو گواهى که نه.
فرمود: شما را بخدا قسم میدهم آیا در میان شما کسى غیر از من هست که براى او دو سبط همانند دو سبط من حسن و حسین سروران جوانان اهل بهشت باشد؟ گفتند خدایا تو گواهى که نیست.
فرمود: شما را بخدا قسم مىدهم آیا در میان شما غیر از من کسى هست که ده دفعه با رسول خدا رازگوئى کند که پیش از آن صدقه داده باشد؟ گفتند: خدایا تو گواهى که نه.
فرمود: شما را بخدا قسم مىدهم آیا در میان شما غیر از من کسى هست که رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم در باره او گفته باشد (هر که من به جان او اولى هستم على هم اولى بنفس او است) پروردگارا دوست دار آن کس را که او را دوست دارد، و دشمن بدار آن کس را که او را دشمن دارد، باید هر کس در این جا حاضر است حرفها و سخنان مرا به غائبان برساند؟ گفتند: خدایا تو گواهى که نه.
فرمود: شما را بخدا قسم مىدهم آیا در میان شما غیر از من کسى هست که رسول خدا (ص) در باره او بگوید پروردگارا محبوبترین خلق به پیش خود و من و دوست دارندهترین آنها تو و مرا برسان تا با من از این مرغ بریان بخورد و خدا هم آن را رسانده باشد، و با او در آن غذا شریک شده باشد؟ گفتند: خدایا تو گواهى که نیست.
فرمود: شما را بخدا قسم مىدهم آیا در میان شما غیر از من کسى هست که رسول خدا (ص) (هنگامى که دیگران شکست خورده و برگشته بودند) در باره او گفته باشد: فردا علم را بدست مردى مىدهم که خدا و رسولش را دوست میدارد و خدا و رسولش او را دوست دارند؛ برنمىگردد تا آنکه خدا با دست او پیروزى نصیب ما مىگرداند؟ گفتند: خدایا تو گواهى که نیست. (1) فرمود: شما را بخدا قسم مىدهم آیا در میان شما کسى غیر از من هست که رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله در باره او بر بنو ولیعة فرموده باشد: بس کنید و منتهى بشوید، و یا مردى بشما بر مىانگیزم که مانند جان من است، پیروى از آن پیروى از من است، و نافرمانى باو نافرمانى بمن است، شما را با شمشیر میزند؟ گفتند: خدایا تو گواهى که نیست.
فرمود: شما را بخدا آیا در میان شما غیر از من کسى هست که رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم در باره او فرموده باشد دروغ گفته کسى که پنداشت که مرا دوست دارد در حالى که این مرد را دشمن داشته باشد؟ گفتند: خدایا تو گواهى که نیست.
فرمود: شما را به خدا آیا در میان شما غیر از من کسى هست که در یک ساعت سه هزار فرشته که از آنها بود جبرئیل، و میکائیل، و اسرافیل، (هنگامى که آب را از چاه به رسول خدا آوردم) درود فرستاده باشند؟ گفتند: خدایا تو گواهى که نیست.
فرمود: شما را به خدا آیا در میان شما غیر از من کسى هست که جبرئیل در باره او گفته باشد: این است مواسات و برادرى، و رسول خدا (ص) فرموده باشد او از من و من از او هستم، و جبرئیل به او گفته باشد: منهم از شما هستم؟ گفتند: خدایا تو گواهى که نیست.
فرمود: شما را بخدا آیا در میان شما غیر از من کسى هست که در باره او از آسمان ندا داده شود: (شمشیرى نیست مگر ذو الفقار و جوانمردى نیست بجز على (ع)؟ گفتند بار الها تو گواهى که نیست. (1) فرمود: شما را به خدا آیا در میان شما غیر از من کسى هست که پیامبر صلى اللَّه علیه و آله در باره او فرموده باشد: که تو با قاسطین (اهل صفین) و ناکثین (اهل جمل) و مارقین (خوارج) مبارزه و جنگ میکنى؟ گفتند: پروردگارا تو گواهى که نیست.
فرمود: شما را بخدا قسم مىدهم آیا در میان شما غیر از من کسى هست که رسول خدا (ص) در باره او فرموده باشد من براى تنزیل قرآن جنگیدم؛ و تو یا على بر تأویل قرآن جنگ مىنمائى؟ گفتند: خدایا تو گواهى که نه.
فرمود: شما را به خدا آیا در میان شما غیر از من کسى هست که خورشید به خاطر او برگشته باشد تا نماز عصر را در وقت خود بخواند؟ گفتند: خدایا تو میدانى که نیست.
فرمود: شما را بخدا قسم مىدهم آیا در میان شما غیر از من کسى هست که رسول خدا (ص) باو امر کرده باشد به اینکه سوره برائت را از ابو بکر بگیرد، و ابو بکر باو گفته باشد اى رسول خدا آیا در بارهام چیزى نازل شده است؟ رسول خدا باو فرموده باشد که ادا نمىکند او را از طرف من مگر على؟ گفتند: خدایا تو میدانى که نه.
فرمود: شما را بخدا آیا در میان شما غیر از من کسى هست که رسول خدا (ص) در باره او بگوید: تو نسبت بمن بمنزله هارون نسبت بموسى هستى جز آنکه بعد از من پیامبرى نیست؟ گفتند: خدایا تو میدانى که نیست.
فرمود: شما را بخدا قسم مىدهم آیا در میان شما کسى غیر از من هست که رسول خدا (ص) باو بگوید ترا دوست نمىدارد مگر مؤمن و دشمن نمیدارد مگر کافر؟ گفتند: خدایا تو میدانى که نه. (1) فرمود شما را بخدا قسم مىدهم آیا مىدانید که پیامبر (ص) امر کرد به بستن درهاى شما و باز گذاشتن درب من و با او در این باره گفتگو کردید، فرمود: من درهاى شما را نبستم و در او را باز نگذاشتم بلکه خدا درهاى شما را بست و در او را باز گذاشت؟ گفتند: خدایا نه.
فرمود: شما را بخدا آیا میدانید که رسول خدا (ص) در روز طائف با من رازگوئى کرد و با مردم رازگوئى ننمود، و این رازگوئى بطول انجامید، و شما اعتراض کردید که با على رازگوئى کرده و با ما نمىکند، در جواب شما فرمود: من با او نجوا نکردم بلکه خدا با او نجوى و رازگوئى کرد، آیا این من نبودم؟ گفتند:
خدایا تو گواهى که غیر از على کسى دیگر نیست.
فرمود: شما را بخدا قسم میدهم آیا میدانید رسول خدا (ص) فرمود: حق با على است و على با حق است هر گاه على از بین برود حق هم از میان میرود؟ گفتند:
خدایا تو میدانى که این طور است.
فرمود: شما را بخدا آیا میدانید که رسول خدا (ص) فرمود: حق با على است و على با حق است هر گاه على از بین برود حق هم از میان میرود؟ گفتند:
خدایا تو میدانى که این طور است.
فرمود: شما را بخدا آیا میدانید که رسول خدا (ص) فرمود: من در میان شما دو چیز گرانبها بامانت گذاردم: کتاب خدا و عترت خودم، تا هنگامى که باین دو تا چنگ بزنید گمراه نخواهید شد، و این دو از هم جدا نمىشوند تا اینکه در کنار حوض بر من وارد شوند؟ گفتند: خدایا بلى.
فرمود: شما را بخدا قسم میدهم آیا در میان شما غیر از من کسى هست که رسول خدا (ص) را با جان خود نگهداشته و از چنگال مشرکان نجات بدهد، و در رختخواب او بخوابد؟ گفتند بار الها نه.
فرمود: شما را بخدا آیا در میان شما غیر از من کسى هست که با عمرو بن عبد ودّ هنگامى که بمبارزه طلبید جنگ نماید؟ گفتند: خدایا تو گواهى که نه.
فرمود: شما را بخدا آیا در میان شما غیر از من کسى هست که در باره او خدا آیه تطهیر را نازل کند آنجا که میفرماید؛ «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً» یعنى بحقیقت خدا اراده کرده که از شما اهل بیت هر گونه پلیدى را برده و پاک کند پاک کردنى؟ گفتند: خدایا تو گواهى که نه.
فرمود: شما را بخدا قسم میدهم آیا در میان شما غیر از من کسى هست که رسول خدا (ص) در باره او فرموده باشد، تو سرور و آقاى عرب هستى؟ گفتند:
خدایا تو میدانى که نیست.
فرمود: شما را بخدا آیا در میان شما غیر از من کسى هست که رسول خدا (ص) در باره او فرموده باشد از خدا چیزى براى خود نخواستم مگر نظیر آن را براى تو خواستم؟ گفتند: خدایا تو گواهى که نه.